قطعا در طی تاریخ هولوکاست هایی اتفاق افتاده است. مثلا یکی از آن ها را قرآن نقل می کند:
«قُتِلَ أَصحْابُ الْأُخْدُودِ * النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ * إِذْ هُمْ عَلَیهْا قُعُودٌ * وَ هُمْ عَلىَ مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُودٌ * وَ مَا نَقَمُواْ مِنهْمْ إِلَّا أَن یُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ الْعَزِیزِ الحْمِیدِ؛[بروج، آیات 4-8] مرگ بر شكنجه گران صاحب گودال (آتش)، * آتشى عظیم و شعله ور! * هنگامى كه در كنار آن نشسته بودند، * و آنچه را با مؤمنان انجام مى دادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مى كردند! * آنها هیچ ایرادى بر مؤمنان نداشتند جز اینكه به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند»
که بنا بر نقل تاریخی این هولوکاست را عده ای یهودیان درست کرده بودند:
« ذو نواس كه آخرین نفر از سلسله گروه" حمیر" بود به آئین یهود درآمد، و گروه" حمیر" نیز از او پیروى كردند، او نام خود را" یوسف" نهاد، و مدتى بر این منوال گذشت، سپس به او خبر دادند كه در سر زمین" نجران" (در شمال یمن) هنوز گروهى بر آئین نصرانیتند، هم مسلكان" ذو نواس" او را وادار كردند كه اهل" نجران" را مجبور به پذیرش آئین یهود كند، او به سوى نجران حركت كرد، و ساكنان آنجا را جمع نمود، و آئین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار كرد آن را پذیرا شوند، ولى آنها ابا كردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر كردن از آئین خود نبودند.
" ذو نواس" دستور داد خندق عظیمى كندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند، گروهى را زنده زنده به آتش سوزاند، و گروهى را با شمشیر كشت و قطعه قطعه كرد، به طورى كه عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید! »[1]
اما آنچه امروزه از شنیدن واژه هولوکاست به ذهن متبادر می شود، سوزاندن 6 میلیون یهودی به دست نازی های آلمان است که بهانه ای برای ایجاد هولوکاستی حقیقی در فلسطین اشغالی شده است! واقعه ای که از جانب محققان به طور جدی زیر سوال رفته و محل تردید قرار گرفته که در ذیل اشاره ای به این بررسی های تاریخی می کنیم:
در سالهای اخیر علاقه مردم غرب به پدیده هولوکاست افزایشیافته است. تحقیقات نشان میدهد که حجم مطالب منتشر شده در رابطه با هولوکاست در دهه 1990 ده برابر دهههای 1940 و 1950 میلادی است. این موج علاقه به کشف حقایق تاریخی و مقابله با تبلیغات هالیوودی و ژورنالیستی و تاریخنگاری رسمی به ایجاد یک مکتب جدید تاریخنگاری انجامیده که به "تجدیدنظرطلبی" (رویزیونیسم) یا "تاریخ واقعی" معروف است.
معمولاً از «پل رازینیه» فرانسوی بهعنوان بنیانگذار این مکتب یاد میکنند. «رازینیه» در زمان جنگ دوّم جهانی از اعضای جنبش مقاومت فرانسه بود که بهوسیله «گشتاپو» دستگیر شد و به اردوگاه «بوخنوالد» اعزام گردید و تا پایان جنگ در اردوگاههای مختلف نازی زندانی بود. پس از جنگ وی عالیترین نشان مقاومت را از دولت فرانسه دریافت کرد و سپس به عرصه تحقیقات تاریخی روی آورد، در زمینه جنگ دوّم جهانی به تحقیق و انتشار کتاب پرداخت و از جمله به ترسیم وضع اسفناک اردوگاههای جنگی نازی دست زد. ولی او بتدریج در جریان تحقیقش به نظراتی رسید که تصویر رسمی را کاملاً نفی میکرد.
«رازینیه» اعلام کرد که:
اولاً، افسانه اتاقهای گاز برای کشتار زندانیان- اعم از یهودی و غیر یهودی- مطلقاً صحت ندارد.
ثانیاً، در دوران جنگ هیچ سیاستی از سوی آلمان برای کشتار جمعی یهودیان اروپا وجود نداشته است.
ثالثا، یهودیان کشته شده در دوران جنگ بین نهصد هزار تا یک و نیم میلیون نفر هستند نه شش میلیون نفر و این افراد مانند دیگران در جریان جنگ یا در اثر بیماریهای مسری، بهویژه تیفوس، از بین رفتند.
امروزه دو مورخ صاحب نام به عنوان مهمترین هواداران مکتب تاریخ نگاری واقعی شناخته میشوند: اولی، «دیوید ایروینگ» انگلیسی است. «ایروینگ» مورخ بسیار معتبری است در حدی که برخی نشریات سرشناس انگلیس نوشتهاند هیچ کس نمیتواند درباره جنگ دوّم جهانی کار کند و پروفسور ایروینگ را نادیده بگیرد. او اولین کسی است که خاطرات 75000 صفحهای «گوبلز» را بهدست آورد و روی آن کار کرد. این خاطرات بهمدت 50 سال برای مورخین ناشناخته بود و در آرشیوهای سری ارتش سرخ شوروی نگهداری میشد. ایروینگ پس از یک کار شش ساله بر روی اسناد سری شوروی سابق اولین بیوگرافی کاملاً مستند هیتلر را منتشر کرد با نام جنگ هیتلر که جنجال فراوان بهپا نمود و کار وی را به دادگاه کشانید.
ایروینگ در کتاب «جنگ هیتلر» مدعی است که:
اصولاً در دوران جنگ هیچ نوعی از کشتار یهودیان (هولوکاست) در کار نبوده است. ایروینگ نشان داد که مهمترین اسناد جنگ دوّم جهانی همه بهطور مرموزی مفقود شدهاند. بسیاری از یادداشتهای روزانه سران آلمان و ایتالیا که تا مدتی پیش در آرشیوهای شوروی سابق و آلمان و سایر کشورهای اروپایی موجود بود به سرقت رفته و پنهان یا معدوم شده است. او از جمله اشاره میکند به یادداشتهای روزانه «موسولینی» که زمانی موجود بود و اکنون نیست.
ایروینگ معتقد است که:
اولاً، در آشویتس و سایر اردوگاههای نازی اتاق گاز وجود نداشته است.
ثانیاً، هیتلر هیچ اطلاعی از وجود اتاقهای مرگ و برنامه سازمان یافته برای کشتار یهودیان نداشته است. (ایروینگ برای کسی که بتواند ثابت کند هیتلر از هولوکاست مطلع بوده جایزهای به مبلغ 1000 پوند تعیین کرده است.)
ثالثاً، یک توطئه جهانی وجود دارد که به مورخین اجازه تحقیق بیطرفانه و برکنار از پیشداوری در زمینه هولوکاست را نمیدهد.
رابعاً، رقم شش میلیون کشته یهودی در جنگ دوّم صحت ندارد و تعداد مقتولین یهودی کمتر از یک میلیون نفر است که در اثر بیماری یا در جریان جنگ، مانند دیگران، کشته شدهاند نه در اثر طرح سازمانیافته امحاء جمعی.
دومین مورخ سرشناس هوادار مکتب تاریخنگاری واقعی،« رابرت فوریسون» فرانسوی است. پروفسور فوریسون و خانوادهاش نیز، مانند رازینیه، در زمان جنگ از آلمانیها آزار فراوان دیده بودند. او مؤلف کتابهای متعددی است و ثابت میکند که اتاق گاز و سیاست امحاء جمعی یهودیان صحت ندارد.
فرد صاحب نام دیگر در این عرصه «فرد لوختر» آمریکایی است. لوختر مورخ نیست بلکه مهندس متخصص ساختمان زندان است. او برای تحقیق به لهستان رفت و در بازگشت گزارش 196 صفحهای خود را منتشر کرد که به گزارش لوختر معروف است. او در این گزارش وجود اتاقهای گاز را منکر شد. او ثابت کرد که اتاقهای گاز در آشویتس و سایر اردوگاههای لهستان پس از جنگ دوّم جهانی با هدف جلب توریسم بهوسیله حکومت کمونیستی لهستان احداث شده است.
در این زمینه افراد سرشناس دیگری نیز کار کردهاند:
« گرمار رودلف» مؤلف کتابی در انکار اتاقهای گاز آشویتس است.
«ارنست زوندل» کانادایی کتابی نوشته با عنوان« آیا واقعاً شش میلیون نفر کشته شدهاند»؟
«دیوید هوگان» کتابی دارد با عنوان افسانه شش میلیون نفر.
«دکتر بروزات» تحقیقی دارد درباره اتاقهای گاز در داخائو و اثبات میکند که نه در داخائو، نه در بوخنوالد و نه در سایر اردوگاههای آلمانی اتاق گاز برای کشتار یهودیان و سایر زندانیان وجود نداشته است.
و بالاخره «رژه گارودی»، عضو جنبش مقاومت فرانسه در زمان جنگ دوّم، که او نیز، بر اساس تحقیقات محققین پیش گفته، نشان میدهد که هولوکاست صحت ندارد و یک افسانه ساختگی است.
نظرات شما عزیزان: